آرشاآرشا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

آرشا پادشاه زندگی ما

شیطون من همش در حال شیطنت

سلام عمرم امروز ٥ آذر و آرشا عشق من داره کم کم ١ سالش می شه قربونت برم الان ٢ روز که خودت پا میشی و چند ثانیه روی پاهاتی البته تعادلت کم ولی کم کم یاد می گیری عجله نکن گلم تولد ١ سالگیت امسال شب تاسوعاست ١٥ آذر امسال آرشا جونم ١ ساله میشه می خوام یا ١٢ آذر یا ١٧ آذر تولدتو بگیرم نمی دونم خودم ولی یه شب می گیرم که توی این شبها نباشه البته تولد امسالت یه کم بی سرو صداست دیگه .... برنه ریزی کردم کیک بگیرمو بریم آتلیه بعد خونرو درست کنم و عکس بگیریم با مامان جون اینا شایدم رفتیم همگی تهران پیش خاله فاطی با حلیسو امیر تولد ١ سالگیتو گرفتیم واییییی چقدر برنامه خدا کنه امسال بتونم یه تولد برای گلم بگیرم که هم خدا خوشش بیادو هم ا...
12 ارديبهشت 1391

وای خدای من

  یه اتفاق بد مامانی قشنگم بابایی برای اولین بار ١٦ روز تو تعطیلات پیشت بود البته این هم برای من هم برای شما عالی بود که بابایی از کارش دست کشیدو پیش ما بود ولی یه اتفاق بد اینه که گل من خیلی به باباش وابسته شده خدای من امروز صبح که پا شدی رفتی پشت در نشستی و گریه می کردی .وقتی زنگ زدم به بابا حسن صداشو که شنیدی بغض کردی و یه باره گریه کردی و بابا بابا می گفتی این خیلی بد مامان که اینقدر تو این چند روز که مدام بابایی پیشت بود بهش وابسته شدی گلم     ...
14 فروردين 1391

سال نو مبارک

    مثل ماهی زنده         مثل سبزه زیبا           مثل سمنو شیرین        مثل سنبل خوشبو   مثل سیب خوش رنگ                   و مثل سکه با ارزش باشید   سال نو مبارک   تحویل سال نو 1391 - ساعت ۸ و ۴۴ دقیقه و ٢٧ ثانیه صبح سه شنبه   سلام امروز(یکشنبه) ٦ فروردین و ٦ روز از سال نو گذشته عید امسال به نظر من به خوبی شروع شد سال خوب کنار آرشا گلم با بابایی هر سه تای...
6 فروردين 1391

وای که چه روزی بود

از کی بگم از چی بگم ؟؟؟؟؟وای نگو و نپرس.... از تل خاله فرشته ؟ از فرش مامان جون؟؟؟ یا از لباسای بابا جون ؟؟؟ وای خدای من الان ٢هفته است مامان جونو خاله فرشته رفتند تهران بابا جون برگشتو الان ١ هفته است ما  رفتیم پیش باباجون از اول گفتم خدا به خیر بگذره... دیروز یه لحظه حواسم نبود دیدم وای لاک خاله فرشته رو از رو میز توالتش بر داشتی و کوبوندیش رو سنگای حال زمین وای .......خدای من چه روزی ٢ ساعت تمام گریه می کردم و پاکشون می کردم  حالا لاک به کنار شیشه استونو کوبوندی رو زمین و اونم شکوندی خدای من ......نگم بهتره بی خیال حالا گنده کاریه آقا کم نبود مامانه آقا هم که من باشم امروز نوبتم بود خدای ...
19 بهمن 1390

راه رفتن آرشا

سلام به همگی من اومدم با کلی خبر از گلم سلام مامانی امروز ١١ بهمن و گلم دیگه دیگه کلی مرد شده   اول از همه بگم مردم دیگه راه می ره ( ١ سال و ١ ماهگی)٢ هفته پیش رفتیم تهران البته خودم با شما بابایی طبق معمول کار داشت شنبه رفتیم و بابایی آخر هفته اومد دنبالمون تهران که بودیم دیگه راه اوفتادی اولش همش دوست داشتی مستقیم بری و پله ها رو مستقیم می رفتی و میافتادی ولی الان دیگه می شینی و میای پایین میگم آرشا سوت بزن  پستونک تو بیرون میآری و دستتو می بری تو دهنتو فوت میکنی  گلم بلدی دیگه فوت کنی تولدت هر کاری می کردیم فوت نمیکردی و امیر محمد به جات فوت میکرد   میگم آرشا سلام سرتو تکون می دی پایین و دستتو می ...
11 بهمن 1390

عشقم تولدت مبارک

  امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید، گویی بساط عیش مداوم به من رسید   نور ستاره ای در شب تولدش، انگار که فرشته ای از ازل رسید   1 سالگی عشق من آرشا جونم تولدت مبارک مامان جون                    پسر گل من 1 سالش شده سال 89 روز دوشنبه ساعت 11:8 ظهر بود که صدای گریه آرشا دراومد با صدای گریش من آرامش پیدا کردم که آرشا وارد این دنیا شد پرسیدم حال آرشا خوب گفتن الان نشونت میدیمش چند دقیقه بعد آرشا رو دیدمو نگاه به ساعت کردم و خدارو شکر که گلم خوف خوف خوفه    سه...
6 دی 1390

امروز من کلی گریه کردم

وای خدای من، من امروز قاطی کردم .آرشا امروز کلی دسته گل آب داد ١فنجون چینی ١ در قندون . ١بشقاب شکوند البته من خودم میدونم مقصر خودم هستم که در کابینتارو با یه چیز محکم نمیکنم .خلاصه این بلا پسر ما با کلی دسته گل که از صبح زود بیدار شدو آب داد آخرش ساعت ١٢ خوابید مامان جون امروز حالش خوب نبود بابایی مونده خونه آرشارو نگه داشته وای که این شیطون مثل پیشوها خودشو همش لوس می کنه . شیطنت پشت شیطنت من موندم این همه انرژی از کجا می آد؟؟؟؟ تا بهش می گی بیرون از آشپزخونه تازه می خنده و می ره دوباره سراغ کابینتا تا فریاد من در می آد گریش می گیره .     ...
20 آذر 1390

آرشا جونم شب اول محرم 89 بدنیا اومد

                         دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود               دلها همه آماده ی پرواز شود با بوی محرم الحرام تو حسین                        ایام عزا و غصه آغاز شود                            &...
10 آذر 1390

بدون عنوان

آرشا جونم 3 دندونه شده دندون سوم آرشا نیش زده مبارک مامان مبارک  الان من سر کارم امروز شنبه است 5 شنبه عروسی عمه جون بودو به خوبی خوشی تموم شد امروز رفتم مهد پرستارت دیگه نمیتونه بیاد منم  کلافه کلافه ام اصلا حالم خوب نیست ناراحتتم نمی دونم چه کار کنم گل خوشگل خودمو چه کار کنم؟حسابی دمقم .... مامان خیلی دوستت داره و نگرانت ولی نمیدونم چه کار کنم مامان       ...
23 مهر 1390