سال نو مبارک
مثل ماهی زنده مثل سبزه زیبا مثل سمنو شیرین مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ و مثل سکه با ارزش باشید
تحویل سال نو 1391 - ساعت ۸ و ۴۴ دقیقه و ٢٧ ثانیه صبح سه شنبه
سلام
امروز(یکشنبه) ٦ فروردین و ٦ روز از سال نو گذشته عید امسال به نظر من به خوبی شروع شد سال خوب کنار آرشا گلم با بابایی هر سه تایی اونم تو مسافرت گلم من امسالو تو شمال خونه خاله جونش شروع کرد .
جمعه هفته گذشته راهی تهران شدیم و یکشنبه راهی شمال (وای که چه روزی بود گل من ١٣ ساعت تو ماشین بود از دست کولاکو ترافیک )سه شنبه صبح آرشا از خواب بیدار شدو همگی کنار هم با خاله عمو رسول مادرجونو آقاجون خاله سعیده و عمو حامد سال نو رو جشن گرفتیم ١ هفته شمال بودیمو به آرشا حسابی خوش گذشت و بازی می کرد با هم ٢ بار رفتیم کنار دریا و آرشا عاشق این بود که بدو بره تو آب ولی خوشبختانه به سنگ پرت کردن تو آب قانع شد گلم دیشب راهی شدیمو صبح رسیدیم مامانی تو ماشین تا راه افتادیم خوابیدو (ساعت ١١:٣٠)در خونه صبح ساعت (٧:٣٠)ازخواب پا شد)ولی منو بابایی امروز حسابی کلافه ایم من تا رسیدم وسایلو جا به جا کردم شیطون من بهش خوش گذشته بود از وقتی رسیدیم می رفت پشت در که بریم بیرون منم با گلم رفتیم خونه مامان جون پیش حلیه و امیر محمد وای که دلم من و آرشا براشون حسابی تنگ شده بود الانم که سر کارمو آرشا من پیش خالش مونده گل من
به امید یه سال خوب و خوش و بدون هیچ ناراحتی برای هر سه تامون