آرشاآرشا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

آرشا پادشاه زندگی ما

شیطون من همش در حال شیطنت

1391/2/12 18:53
نویسنده : مامان فهیمه
151 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عمرم امروز ٥ آذر و آرشا عشق من داره کم کم ١ سالش می شه قربونت برم الان ٢ روز که خودت پا میشی و چند ثانیه روی پاهاتی البته تعادلت کم ولی کم کم یاد می گیری عجله نکن گلم

تولد ١ سالگیت امسال شب تاسوعاست ١٥ آذر امسال آرشا جونم ١ ساله میشه می خوام یا ١٢ آذر یا ١٧ آذر تولدتو بگیرم نمی دونم خودم ولی یه شب می گیرم که توی این شبها نباشه البته تولد امسالت یه کم بی سرو صداست دیگه ....

برنه ریزی کردم کیک بگیرمو بریم آتلیه بعد خونرو درست کنم و عکس بگیریم با مامان جون اینا شایدم رفتیم همگی تهران پیش خاله فاطی با حلیسو امیر تولد ١ سالگیتو گرفتیم واییییی چقدر برنامه خدا کنه امسال بتونم یه تولد برای گلم بگیرم که هم خدا خوشش بیادو هم اینکه گلمو خوشحال کنم

 

آرشای من الان دیگه بزرگ شده مرد مرد شده می دونید چرا چون مردونه داد میکشه هر چی می خواد جیغ بنفش می کشه دکتر می گه طبیعی باید با این فریادهای زیبا درست برخورد بشه منم می گم چشم البته نه به شما.

 

 

کارم شده دنبال آرشا رفتن  یا جلو شو بگیرم یاد رد پاهاشو پاک کنم.

غافل بشم آرشا گلم در کابینتو باز کرده و یکی یکی ظرفای تو کابینتو می فرسته روی زمینو جیغ خوشحالیشو می کشه چند روز پیش دیدم رفته سر کابینت تا اومدم بجنبم دیدم یه ظرف در آوردو با سرعت برق خوشحال شدو انداختش رو سرامیکا بعدشم جیغ کشیدو خندید .

 

می برم تو حال تا غافل می شم می بینم رفته تو اتاقشو تمام لباسای کمدشو ریخته روی زمین .

اگه کنترل تو حال روی زمین باشه اینقدر می کوبونش روی سرامیکا تا باتریاش بیان بیرون.

 

آقا گاو بیچاره یه لحظه غافل شدم کوبودنش تا باتریشو در بیاره زد گردنشو شکوند حالا حیونی نمی تونه آواز بخونه.

 

اگه جعبه دستمال کاغذی ببینه همشو می ریزه بیرون .چند روز پیش یه لحظه غافل شدم دیدم رفته سر کمدشو پمادشو بر داشته تمام دهن لباس زمین همه پر بود تا رفتم سراغش خوشحال جیغ می کشید که انگار نه انگار پماد خورده.بهدش تا اومدم تمیزش کنک تو دهنشو با دستمال کاغذی یکی کرده بود.

نمیدونم این پسر من قدرت چشایی داره یا نه ؟؟

 

امروز صبح ساعت ٥ صبح بیدار شده تا ٨ بازی می کرده اگه من یا بابا جونشم یه لحظه از زور خواب چشمامون می رفت روی هم با نوازشهای دوست داشتنی گلم که یه کم با عشق علاقه بود از خواب می پریدیم.

ایراد نداره ما در هر صورت عاشق پسرمونیم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)