آلبوم عکسای آرشا جون
وای که این پسر ما شیطونو عاشق اینه که بره تو لباسشویی البته همیشه درش قفل و از برق کشیده است
اینجا 6 مرداد و تولد مامان کیک تولد منو ببین چیکار کرده
وای وای هیچی ازش نذاشت بمونه
گل شیطون من داشتم کیک درست می کردم این قاشق و از من گرفت و نذاشت کیک درست کنم
آرشا تا هندونه ببینه می گیرشو می خواد از زمین بلندش کنه
اینجا مامانی کمک کرد برش داشت و قاچ کرد برات
شب که میشه من و بابایی و آرشا می خوابیم تو حال برقا همرو خاموش می کنیم
تا آرشا خوابش ببره وای که شیطون آرشا
13 شهریور91
عمر من صبح که از خواب پا شدی مریض بودی نبردمت مهد مرخصی گرفتم حالت خوب نبود
شب رفتیم عروسی علی عمه
چشمات باز نمی شد از مریضی
آرشا عاشق ماست یه پیاله پر ماست می خوره
آرشا اسب سواریو خیلی دوست داره عمو مسعود قول داده یه کره اسب برا آرشا بیاره
22 شهریور 91
وای که چقدر خوش گذشت به آرشا صبح ساعت 7 خاله ملیحه زنگ زد بریم اصفهان البته مسافرت یه روزه بودشب برگشتیم بیشتر از همه آرشا میدان امام 2 دور اسب سوار شدو خیلی بهش خوش گذشت