آلبوم عکسهای خوشگل و مامانی آرشا جون تا 1 سالگی
سلام اینجا عسهای کلوچه من هست
وای که چه ماهی تو مامانی
عکسهایی که ازشون خاطره دارم برات اینجا میذارم تا بزرگ شدی ببینی و بخونی هر عکست چه خاطره ای داره گلممممممم
این همه عکسهای گل من
عکسهای گلم
این عکس شروع آلبوم گل من تو این وبلاگ
١ ماهگی
آرشا ظهر 15 آذر ساعت 11:8 اومد تو این دنیا سلام مامانی اینجا تو بیمارستان گل منم صورتش زخم شده از بس که ناخناش بلند بود همون موقع که بدنیا اومد تمام صورتشو زخم کرده
اخی اینجا گلم یه کم بزرگ شده اینجا 4 روزت مامانی خونه خاله فاطی و آرشا با خیال راحت تو خواب ناز
خوش اومدی به خونه گلم اینجا 7 روزت تازه رسیدیم خونه اولش که کلی گریه کردی بعدش شیرت دادم خوابت برد
عافیت باشه گلم اینجا 10 روزت و مامان جون بردت حمام
آخی اینجا مامان جون روز عاشوراست 10 روزت: امیر محمد و حلیه رفته بودن بیرون وقتی اومدن 2 تا دستبد سبز(نیاز) آبردن که هر دو تا شونو بستن به دستات
آخه خیلی دوستت دارن
٢ ماهگی
عمر من آرشا نمی دونم چرا اینقدر ناراحت یا در حال فکر کردن
اینجا آرشا 2 ماهشه
خوش می گذره مامانی ؟؟با عروسک خاله فرشته تو اتاقش چقدر اخم کردی مامانی
این خرسی رو بابا جون تولد (25) بهم کادو داد اسمشو گذاشتیم بابابزرگ
اینجا گلم 2 ماهت این لباسارو مادرجون برات بافته ناز نه؟؟دستش درد نکنه
٣ ماهگی
آرشا جونم اومده تولد امیر محمد امیر امروز 28 بهمن رفته تو 6 سالگی آرشا جون منم اینجا 2 ماهش تموم شده
اولین عیدت مبارک(90)
گلم اینجا گلممم؟؟تازه رفته تو 3 ماهش و پای سفره 7 سین خونه مامان جون
تو تعطیلات عید(90) رفتیم محلات نمایشگاه گل البته اینجا فقط کاکتوس
3 ماهت گلم خاله فرشته اینجا موهاتو این شکلی کرد و ازت عکس گرفت جالبه نه؟؟
٤ ماهگی
وای که چه شبی بود نصفه شب خونه خاله فاطی رسیدیم خواستیم بخوابیم که یه باره آرشا شروع کرد به گریه تا 1 ساعت گریه می کردی آخرشم خرسیت تو بغلت خوابت برد
خیلی خرسیتو اسب آبیتو دوست داشتی
وای مامانی چه خبر دست عروسکتو خوردی گلم
اینجا گل من 4 ماهش اینم اتاق خوابش
٥ ماهگی
وای چه لباسای قشنگی مبارک مامانی اینجا 5 ماهت و ظهر خونه خاله ملیحه بودیم قبلش رفتیم با باباجون خیابون اول برا گلم لباس خریدیم بعد رفتیم مهمونی اولین بار لباس تابستونی می پوشی
٦ ماهگی
اولین مسافرت آرشا (شمال)
الهی من قربونت برم که چسبیدی به این میله
گل من این عکست خیلی ناز تو ویلا عمو حامد و بابا ازت گرفتن
٨ ماهگی
وای که از بس گریه کردی خوابت برد خواب زده شده بودی گلم ١ ساعت گریه کردی
خوش گذشت گلم آب بازی اولین بار داری تو وانت آب بازی می کنی
قربونت برم که دیگه نمیشه تو گهوارتم گذاشتت از همه چی بالا می ری
عمر مامان الان یه چند روزی که شست پاتو می کنی تو دهنت البته خیلی سخت ولی می تونی
شیطون من در حال رفتن به سمت آشپزخونه آرشا عاشق اینه که سریع چهار دست و پا بره از پله ها بالاو بره تو آشپزخونه
٩ ماهگی
اینم عکسای گلم که رفته آتلیه و حسابی هم ناراحت شد و هم خوشحال
اینجا آرشا 9 ماهش شده و با بابایی رفتیم آتلیه دوست بابا جون (عموعلی)
ای شیطون بلا اینجا آرشا جونم تازه رفته تو 9 ماهگی تو جا رختخوابی مامان جون خاله فرشته گذاشتش کلی کیف می کنه
عمر من که عاشق چراغ خواب اتاق خاله فرشته است دوست داره چهار دست و پا سریع بره تو اتاقو با چراغ بالا سرش حرف بزنه
گل من بعدالظهر رفتیم یه روروئک برا خونه مامان جون برات از دوست بابایی خریدیم آخه روروئکت شکست وای که چقدر خوشحال بودی سوارش شدی
مبارکت باشه گلم
عمر من دیشب 25 آذر(90) از ظهر کلافه بودی شب بابا داشت سوپ می خورد از بس شیطونی کردی بابایی یه استخون داد که باهاش بازی کنی
عمر مامان که نمی تونم دست بهت بزنم تا خوابت ببره بعدش من یا حسن جون درست می خوابونمت
عافیت باشه گلم آب بازی خوش بگذره
کجا مامان نرو بالا آخه از این طرف سوار روروئک میشن؟؟؟
طلای من تختو بابایی برای شما آورد تو حال که توش بازی کنی میزی توشو و بازی میکنی
١٠ماهگی
آرشا جون من یه آقا گاو داره یه آقا الاغه هر دوتاشونو عموش سوغاتی براش آورده آرشا عاشق آقا گاو هست ولی اصلا میونه خوبی با آقا الاغه نداره
آرشا من یه مدت عاشق دمپایی بود هر جا می دید جیغ خوشحالیش در میومدو سریع میرفت و با سرعت برق می کردش تو دهنش البته منم مجبورم با سرعت فوق برق برمو دمپایی و ازش بگیرم
11 ماهگی
اینجا آرشا عشقم اومده عروسی فرزانه عمو
اینجا روز عاشوراست و آرشا رفت پیش بابا حسن
بابایی داشت تو جایگاه شربت نذری به همه میداد
لباسای خوشگلتم عمه برات دوخته
اینم عکسای گلم تو جشن تولد ١ سالگیش
گلم تولدت مبارک
اینم نتیجه شیطونی آرشا